ღღღ˙·٠•●♥فقط بخاطر نگین♥●•٠·˙ღღღ

عاشقانه های من برای خانم ترین،خانم های دنیا...برای یه بی معرفت مغرور...مینویسم برای عشقم ღღღ˙·٠•●♥نگین♥●•٠·˙ღღღ که شاید هیچ وقت دستانش سهم من نباشد...

دلم که می گیرد...

دلم که می گیرد ٬ آرام خودم را در آغوش می گیرم ...

خـــودم به تنهـــایی ٬

دست نوازشی بر ســــرم می کشم ... لبخند می زنم و آهستـــه می گویم :

" گریه نکن عــــزیـــزم ... من هسـتم ...


خودم به تنهــایی ، هـــوای نداشته ات را دارم....

[ یک شنبه 20 مهر 1393برچسب:, ] [ 20:14 ] [ ღDel khasteღ ] [ ]

ای کاش...

ای کاش اشکهای تنهایی شب ، لب می گشودند و از دل عاشق حرف می زدند ، دلی که هر شب چشمانش بارانی است. 

ای کاش...

ای کاش در خواب می دیدمش تا با اشک بهش بگم که عاشقونه میپرستمت.

ای کاش...

ای کاش ابر  بودم  تا  وقتی  که   به یاد تو می باریدم ، همه می دیدند و شاهد می شدند و شهادت می دادند که چگونه برای رسیدن به تو لحظه شماری می کنم

 

[ یک شنبه 20 مهر 1393برچسب:, ] [ 20:6 ] [ ღDel khasteღ ] [ ]

نمیدانم...

گفتند:نگینت بهت خیانت میکند!
گفتم:میدانم…
گفتند: این یعنى نگینت دوستت ندارد!
گفتم:میدانم…
گفتند: نگین روزی میرود وتنها میمانی !
گفتم:میدانم…
گفتند: پس چرا ترکش نمیکنی!
گفتم:این تنها چیزی ست که نمیدانم…

[ یک شنبه 20 مهر 1393برچسب:, ] [ 20:0 ] [ ღDel khasteღ ] [ ]

روزی خواهد رسید...

روزی خواهد رسید...که دیگر...

نه صدایم را بشنوی...نه نگاهم را ببینی...نه وجودم را حس کنی...!!!!

"سنگ قبر"جای مرا گرفته است.

[ دو شنبه 7 مهر 1393برچسب:, ] [ 7:49 ] [ ღDel khasteღ ] [ ]

رهگذری از کوچه ی قلبم گذشت...

 
رهگذری از کوچه ی قلبم گذشت،نگاهی به قلب پاکم کرد.با تیغی که در دست داشت قلبم را خط خطی کرد و آن را شکافت.عشقش همچون خون رگهایم در تمام وجودم جاری شد.من لحظه به
 
لحظه عاشقترش میشدم؛او از من فاصله میگرفت.به کلی از یاد برده بودم که او یک رهگذر است.آنقدر غرق عشقش بودم تا وقتی که سرم را بلند کردم دیدم او رفته است.رهگذر آمد و به در قلبم قفل
 
زد و کلیدش را با خودش برد.رهگذر رفت و من ماندم چشم به راهش که شاید دوباره از کوچه ی قلبم گذر کند. 
 
 
یاد شعر رضا صادقی افتادم...
روبروم بود...                                                       
بغض تو گلوم بود...                              
اگه میگفتم تموم بود....

[ سه شنبه 1 مهر 1393برچسب:, ] [ 20:18 ] [ ღDel khasteღ ] [ ]

خــــدایـــــا...

خــــدایـــــا...
اين روزها!!!

دلتنگم....

باور کن اين يکی ديگر شعر نيست...





خرابم ...
خراب!!!!
به اندازه پلیسی که...
متهمش...
"رفیقش " باشه...
[ سه شنبه 1 مهر 1393برچسب:, ] [ 19:44 ] [ ღDel khasteღ ] [ ]

خدا جونم...

خدا جونم...

خودت که میدونی چقدر دوستت دارم، مگه نه؟

خدایــــــــــــــا...
امروز را مهمان قلبم باش
امروز پای سفره ی درد دلهای من باش

رهایـــــــم نکـــــــن!

خدایا بیش از همیشه دلتنگم ...
به اندازه ی تمام روزهای نبـــــــــــودنم ...

"دلتـنـگــــــم"

خــــــــــــــــدایا ...!خسته ام میفهمی
من اینجـــــــــــــــــــــــا...
دلـــــــــــــــم سخت معجــــــــــــــــــــزه می خواهد...!!!

دلشکسته ام خدای من میشنوی!!!

میدانم که حرفهایم بوی ناشکری میدهد"

خــــــــــــدای من!
نه اونقدر پاکم که کمکــــم کنی و نه اونقدر بدم که رهـــام کنی...
میــــــــون این دو گمم!
هم خــــودم رو و هم تــــــو رو آزار میدم...
هر چه قدر تلاش کردم نتونستم اونـــــــــی باشم که تو خواستی...
و هــــــرگز دوست ندارم اونی باشم که تو رهـــــــام کنی...
انقدر بــی تو تنهــــــام که بی تو یعنی “هیــــچ” یعنی “پـــــوچ” !

  خـــــــــدایا هیــــــــچ وقت تنها رهــام نکن ....


خدایا نگاه بارانیت را از من برنگیر!

این روزها بدجور دلم برایت تنگ میشود!

دوست دارم کنارم بنشینی و به "گریه هایم" لبخند بزنی

دوس دارم برایم از روزهای خوب وعده دهی
خدای من

آمده ام که بگویم دلم برای خنده های بی غصه تنگ شده...

 در پایان حرفهایم...

تا جايي كه یادمان هست :
همیشه ما رو از "چوب خدا" ترسوندن ولی حتی!!!

یه نفر هم به "بوس خدا" امیدوارمون نکرد!!!

نمي دونم چرا!

ولي شما ديگه به آيندگان فقط "چوب خدا" رو ياد ندين!!!

 

 

[ سه شنبه 1 مهر 1393برچسب:, ] [ 19:42 ] [ ღDel khasteღ ] [ ]

"کوچک" ها...

دلت که پیش کسی باشد 
هر قدر هم نامهربانی ببینی 
هر قدر هم که شکسته بشی
هر قدر تلاش کنی که تمام علاقه ات را جمع کنی و از کنارش بروی
نمی شود!
دل خوش "کوچک ها" می شوی
حرف های کوچک
کارهای کوچک
خوبی های کوچک

همین "کوچک" هاست که برایت نه پای رفتن می گذارند 
نه دل ماندن
همین کوچک ها ذره ذره روحت را می کشد

[ سه شنبه 1 مهر 1393برچسب:, ] [ 19:41 ] [ ღDel khasteღ ] [ ]

ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ...

ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﮐﻪ ﯾﮑﯿﻮ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ، ﻣﺎﻟﻪ ﺧﻮﺩ ﺧﻮﺩﻡ،

ﯾﮑﯽ ﮐﻪ ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ ﺑﺎﺷﻪ،
یکی که کنارش خود خودم باشم...
ﯾﮑﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﺵ ﻣﻬﻢ ﺑﺎﺷﻢ ...
ﺩﻟﻢ ﯾﮑﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻬﺶ ﺧﻮﺑﯽ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻓﮑﺭ ﻧﮑﻨﻪ ﻣﺤﺘﺎﺟﺸﻢ،
ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﺤﺒﺘﺎﻣﻮ ﺑﺎ ﻣﺤﺒﺖ ﺑﺪﻩ ...
ﺩﻟﻢ ﮐﺴﯽ ﺭﻭ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﮐﻪ ﺑﺘﻮﻧﻢ ﺑﻬﺶ ﺑﺒﺎﻟﻢ ...
ﺩﻟﻢ ﮐﺴﯽ ﺭﻭ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﮐﻪ ﺟﻠﻮ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﺎ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﺑﮕﻢ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﻟﻪ ﻣﻨﻪ، ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻣﻨﻪ ...
ﺩﻟﻢ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﺍ ﯾﻪ ﻣﺮﻫﻢ، ﯾﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ...
یکی که وقتی ازش هدیه خاستم نگران این نباشم که با خودش هزار هزار فکر بی مربوط کنه
ﯾﮑﯽ ﮐﻪ ﺭﻓﯿﻖ ﺑﺎﺷﻪ،
یکی که یار باشه....
یکی که اومدنش، رفتن نداشته باشه...
ﯾﮑﯽ ﮐﻪ ﺩﺳﺘﺎﺷﻮ ﺑﮕﯿﺮﻣﻮ ﺑﺎ ﻫﻢ ﯾﻪ ﻋﺎﻟﻤﻪ ﻗﺪﻡ ﺑﺰﻧﯿﻢ ...
ﺩﻟﻢ ﯾﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ...

ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﺍ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﺎﺩﮔﯽ ﻫﺎ ﮔﯿﺮ ﻧﻤﯿﺎﺩ

[ سه شنبه 1 مهر 1393برچسب:, ] [ 19:39 ] [ ღDel khasteღ ] [ ]